گزارش | رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی(2)
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کرسی ترویجی علمی "رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی" در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام والمسلمین علی آقاپیروز مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه دهنده بحث، محمداسماعیل رستمینیا جانشین مرکز پژوهشی تمدن اسلامی و دینپژوهی و مهدی محمدینسب عضو هیأت علمی دانشگاه قم به عنوان ناقد و علی نجاتبخش به عنوان دبیرعلمی حضور داشتند.
پیش تر بخش نخست این گزارش با عنوان « گزارش تفصیلی کرسی "رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی"» در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا منتشر شده و متن پیشرو بخش دوم این گزارش است که در ذیل تقدیم مخاطبان میشود.
در بخش نخست حجت الاسلام آقا پیروز به تبیین و ارائه مطالب و مبانی خود در زمینه رهبری و مدیریت اسلامی و شاخصههای مدیریت اسلامی در کلام امیرالمؤمنین(ع) پرداخت، در بخش دوم ابتدا نقدهای دکتر رستمینیا و محمدینسب و سپس بخش پایانی مطالب حجت الاسلام آقاپیروز ارائه میشود.
ضرورت تنقیح مباحث مدیریت عمومی و سازمانی
دکتر رستمینیا در ادامه این نشست به نقد مطالب ارائه شده از سوی حجت الاسلام آقاپیروز پرداخت و اظهار داشت: بحث اداری و عمومی جامعه و مدیریت در سازمان که مورد اشاره حجت الاسلام آقاپیروز هم بود، بایستی به خوبی روشن شود، البته ده شاخصه یا ویژگی یا موضوعی که تعامل بین مباحث مدیریت عمومی جامعه یا سازمان است بیان شد، اما زمانی که از رهبری در مدیریت سازمانی صحبت میشود، به نظر جای کنکاش و دقت بیشتری وجود دارد.
به نظر یکی از مباحثی که در متون دینی باید مورد توجه قرار گیرد، بحث (case study) است، یعنی جذابیتهایی که در متون ترجمه بیشتر خود را نشان دهد همان (case study) و موارد رفتاری هستند که ما را از جنبه ذهنی به صحنه عینیت و عمل وارد میکند.
به نظر یکی از مباحثی که در متون دینی باید مورد توجه قرار گیرد، بحث (case study) است، یعنی جذابیتهایی که در متون ترجمه بیشتر خود را نشان دهد همان (case study) و موارد رفتاری هستند که ما را از جنبه ذهنی به صحنه عینیت و عمل وارد میکند.
در همین راستا، به دنبال پیدا کردن ابزارهای سنجش هستیم، به تعبیر دیگر هرقدر ممکن باشد، مؤلفه، شاخص و سنجهها باید به سمت کمی کردن پیش رود و ابزارهای تحقق این شاخصهای پیدا شود تا رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی عینیتر و عملیتر و شفافتر شود.
پیشنهاد من این است که حجت الاسلام آقاپیروز از تمرکز به یک مطلب و استناد به یک روایت [که اشاره به محوریت کلام مولا امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه کردند] درآورده و به مرور از همه مباحث دینی و آموزههای اسلامی کمک گرفته و به همه منابع اسلامی بسط دهد.
البته ممکن است اختلاف برداشت درباره آموزههای اسلامی وجود داشته باشد، مخاطب ما باید بداند که گستره این آموزههای اسلامی چیست که فهم متفاوت را ایجاد نکند، در متن این مقاله، تمرکز بر کلام حضرت امیر(ع) قرار دارد، بنابراین برای دقت نظر میتوان بسط را از حصر در یک روایت خارج کرده و به تمام آموزههای اسلامی بسط داده شود.
همچنین دکتر محمدی نسب نیز در نقد دیدگاه حجت الاسلام آقاپیروز گفت: محاسن موجود در این کار بسیار زیاد است، یکی از مهمترین آنها استخراج مبانی تخصصی از مباحث بومی در حوزه خودی است و میتواند سرنوشتساز باشد، چراکه میتوان مدلها و الگوهای مناسبی به دنیا ارائه کرد تا ضمن اثربخشی بر جامعه ایران، در مجموع بتوان تأثیر مثبتی بر جامعه جهانی داشت.
حساسیت دانش مدیریت نسبت به بررسی رابطهها و نسبتها
نکته دیگر، برخی از روششناسیهای کار است، هرچه میتوان بایستی مباحث روششناسی کار بیشتر شکافته و توضیح شود، یکی از مباحث حجت الاسلام آقاپیروز در زمینه رفق، مدار، نسبتها و رابطهها بود، در واقع دانش مدیریت روی بررسی نسبت و رابطهها بسیار حساس بوده و مورد بررسی قرار میدهد، نسبت مبانی و بررسی اجتهادی آن در کار تحقیقی حجت الاسلام آقاپیروز بسیار خوب و لذت بخش بود.
از جمله نکاتی که مورد سؤال و ابهام قرار دارد؛ منسجم نبودن برخی مباحث کار است، به تعبیر دیگر، مقدم و مؤخر بعضی مطالب جابجا بود.
[حال نکات جزئی و کلی بعضی از نکات را باهم بیان میکنم]، در این کار مطالعاتی و تحقیقی، یک سؤال دقیق را چندجای متفاوت ذکر کرده بودند، «رهبری در مدیریت اسلامی چگونه است؟» را به صورت سؤال مطرح کرده که ظاهرا اعم از مدعا است، زیرا ادعا در اینجا جزئیتر است، زیرا در واقع به عنوان یک ویژگی رهبری به رفق و مدارا پرداخته میشود.
وقتی راجع به یک ویژگی بحث شود، ظاهرا سؤال از چیستی است و خیلی به چگونگی آن پرداخته نمیشود، شخصا فرضیه داشتن را نمیپسندم، چراکه حالت اکتشافی دارد، اگر فرضیه دارای شهرتی باشد، اشکالی ندارد، اما این احساس را ندارم که این شهرت وجود دارد تا براساس آن به فرضیه مراجعه کنیم، بلکه میگوییم که خود فرضیه هم یک احتمال ترجیح داده شده است، ابعاد مختلف مدیریت اسلامی بیان شده و در بیان ابعاد مختلف به چگونگی نیاز ندارد و ظاهرا از توصیف و چیستی میپرسد و اینکه مهمترین ابعاد آن کرامت است نیز درباره مهم بودن آن مطلبی بیان نشده است.
اهمیت تعریف جایگاه در پژوهش
یکی از مباحثی لازم و لذت بخش، بحث تعریف است و یکی از انواع آن میتواند تعریف به جایگاه باشد که خیلی مهم است، یکی از رسالتهای اصلی در پیشینه و مبانی نظری همین تعریف به جایگاه از مفهوم است، در این پژوهش نسبت به جایگاه بحث ابهام وجود دارد.
در مجموع اگر بتوان نقشهای را طراحی کرد که بگوییم رهبری در دانش رفتارسازمانی که در مدیریت بحث شده است، جانمایی کرد که تحقیق کدام بخش را به طور مشخص بررسی میکند تا ادعا نشود که این پژوهش اخص از مدعا و ادعا اعم از آن است.
به نظر برای رهبری کردن برخی مدلها حتی مدل اسلامی یا ارتباطی میتوان داشت، مانند رهبری بر قلبها که بخش عمده آن مبتنی بر ارتباط با خداوند تعالی است، چراکه اگر رابطه با خدا اصلاح شود، [طبق روایت] رابطه بنده با دیگران نیز اصلاح خواهد شد، یعنی مدلهای ارتباطی مختلف را میتوان بر اساس مدلهای دانشی، بینشی و رفتاری مقایسه کرد و طبیعتا رهبری در دانشهای متفاوت همچون جامعه شناسی، روانشناسی و علوم سیاسی گسترده بوده و وجود دارد و حقیقتا کار ارزشمندی که صورت گرفته، بررسی یک کار بنیادین است و در بررسی مفاهیم بنیادین هم این اشکالات وجود دارد، به همین خاطر پیشنهاد این است که خیلی نقطهای چگونگی آن را بررسی شود.
در هر صورت برداشت من به سمتی رفت که به نوعی رهبری اخلاقی و یک مؤلفه اساسی از رهبری اخلاقی را در اینجا توصیف میکنیم که طبیعتا و حتما مؤثر بر فرآیند بوده و عوامل موقعیتی نسبت به آن تعیین کننده است، مؤلفههای مشترکی که در رهبری وجود داشته و جزء مقدمات قرار دارد تا به نفوذ برسیم، اصولا وقتی مفهوم هدایت را بررسی میکنیم که در واقع رهبری هم به عنوان یکی از مصادیق آن مطرح میشود بحث نفوذ و انگیزش را داریم که انگیزش در اینجا فوق العاده مفهوم و عنصری کلیدی به شمار میرود، همچنین مفاهیم اختیاری و ارادی بودن.
بررسی معنا شناسانه، نقطه قوت پژوهش
از محاسن کار بررسی معنا شناسانه آن است، به نظر از روشهایی که بایستی بسط داده و بررسی شود مباحث معناشناسانه است، در مباحث فقهی و علوم اسلامی نسبت به معناشناسی دقت نظر زیادی وجود دارد، اما در پژوهشهای مدیریت اسلامی متأسفانه توجه زیادی به این امر صورت نمیگیرد، در این پژوهش بررسی گستردهای نسبت به این مسأله انجام شده و از این جهت از محاسن کار محسوب میشود.
از محاسن کار بررسی معنا شناسانه آن است، به نظر از روشهایی که بایستی بسط داده و بررسی شود مباحث معناشناسانه است، در مباحث فقهی و علوم اسلامی نسبت به معناشناسی دقت نظر زیادی وجود دارد، اما در پژوهشهای مدیریت اسلامی متأسفانه توجه زیادی به این امر صورت نمیگیرد.
به نظر اگر بخواهیم مفهومی را شکافته و ابعاد مختلف آن را استخراج کنیم، باید برخی از امور مهم بررسی شود، مثل تشکیکی بودن مفاهیم، یعنی از ابعاد قوت و ضعف و به نوعی طیف بردار است یا گاهی اوقات شاید اشتراک لفظی وجود داشته باشد، یعنی کاربردهای متعدد برای یک مفهوم در جاهای متفاوت مطرح میشود.
حقیقتا از خواندن مباحث مجاب نشدم که برخی مفاهیم به صورت طیفی هستند، به این معنا که شدت و ضعف خود را نشان دهد و تشکیلی به این صورت است که اعم و اخص شده و مفاهیم آن برجسته شود، البته کار بسیار سختی است، اما از بیانات و استدلالها مجاب نشدم که به معنای گسترده شدن دامنه است یا ایجاد تفاوت در موقعیت.
در موقعیتهای مختلفی مانند مدلهای سهشاخه، چهار شاخه که در این حوزهها وجود دارد، ویژگیهای فردی، عوامل موقعیتی و بروزات رفتاری سه حوزهای هستند که معمولا در موضوعات مختلف با هم در تعامل هستند، از این جهت، به نظر میرسد که بایستی آن موقعیت را برجستهتر کرد.
روایت مورد بحث مربوط به شرایط بحرانی است
روایت پایهای که مورد استدلال قرار گرفته، طبیعتا در شرایطی بسیار بحرانی و حساس است، بر اساس تحقیقات میدانی از اساتید تاریخ که انجام دادهام، جنگ صفین مهمترین تهدید دوران حضرت حکومت امیر(ع) است، به نظر با تأمل در این موقعیت میتواند قابلیت تعمیم نتایج را به دست آورد.
اگر چند روایت در موقعیتهای مختلف به این روایت اضافه شود، شاید بتوان قابلیت تعمیم پذیری آن را بیشتر کرد، در اینجا موقعیت دخیل است، حتی ویژگیهای خود مالک اشتر که انسانی در درجه بالا و بسیار قوی و پرصلابت است، از این رو امیرالمؤمنین(ع) توصیه نرمش و رفق به او میکند، زیرا در غیر این صورت امکان از بین رفتن همه امور وجود دارد.
پیشنهاد این است که سؤال و مبنا خیلی مشخصتر شود، ویژگی اخلاقی و رفتاری در مورد مشخص مانند رهبر یا پیروان، اسمی هم که تحت عنوان کریمانه انتخاب شده، [متعلق یعنی کرامت انسانی مورد نظر قرار داده شده است] اگر به لحاظ معناشناسانه کرامت را مورد توجه قرار دهیم، شاید معانی مختلفی مانند بخشندگی، بذل و عنایت و بخش دیگری از آن علو مقام را برساند که لفظ کریمانه بحث بخشش را بیشتر میرساند تا علو و در نظر گرفتن جایگاه، از این جهت مناسب به نظر نمیرسد، این ویژگیها با این که روابط را به خوبی مطرح کردهاند، اما همه یک سنخ نیستند، هرچند پایهای برای پژوهش بعدی ایجاد میکنند.
پاسخ حجت الاسلام آقاپیروز به نقدهای مطرح شده
حجت الاسلام آقاپیروز در جمعبندی پایانی و پاسخ به نقدهای ارائه شده در این نشست اظهار داشت: دوستان ناقد نکات بسیار ارزشمند و قابل استفادهای را بیان کردند که حتما در ادامه این تحقیق مورد استفاده و تأمل قرار خواهد گرفت، به هر جهت روی این تحقیق بایستی فکر و ویرایش شود، چراکه کار کاملی وجود ندارد و مداوم باید کارها را اصلاح کرد.
در باب لزوم تفاوت بین اداره عمومی جامعه و مدیریت سازمان در رهبری باید گفت که تفاوتی وجود ندارد، چراکه حضرت امیر(ع) چه برای اداره عمومی جامعه و چه سازمانهای مصطلح یک نسخه میپیچد، زیرا انسانی که آنجا هست با انسان موجود در سازمان هیچ تفاوتی نمیکند و مبنای انسان شناسی آنها مشترک است.
در باب لزوم تفاوت بین اداره عمومی جامعه و مدیریت سازمان در رهبری باید گفت که تفاوتی وجود ندارد، چراکه حضرت امیر(ع) چه برای اداره عمومی جامعه و چه سازمانهای مصطلح یک نسخه میپیچد، زیرا انسانی که آنجا هست با انسان موجود در سازمان هیچ تفاوتی نمیکند و مبنای انسان شناسی آنها مشترک است.
در پاسخ به یکی از نقدها مبنی بر فاصله از تمرکز بر یک روایت به عنوان محور؛ باید گفت که آموزه محوری روایت «واخلط الشدة بضغث من اللين و ارفق ماكان الرفق وارفق و اعتزم بالشدة حين تغني عنك الا الشدة» است، به نظر این روایت به قدری بار سنگین داشته و غنی است که مانند روایت «لا تنقض الیقین بالشک» است که در قاعده استصحاب مورد تمسک قرار گرفته و مبنایی برای کتبی است که در ارتباط با علم اصول نگاشته شده، روایت محور بحث نیز یک روایت طلایی است، چراکه با هر تأمل و تفکر بر آن، نکته جدیدی به دست میآید.
ظرافتهای موجود در روایت مورد بحث
اگر این روایت محور بحث قرار داده شده، به این دلیل بود که ظرافتهای موجود در این روایت فوقالعاده بوده و بازهم ظرفیتهای قابل استفاده فراوانی در آن وجود دارد، اما باید توجه داشت که محصور در این یک روایت نیست، بلکه حدود 7 روایت دیگر نیز وجود دارد که هم شدت و هم نرمش را مطرح کرده است، مانند روایت «فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ» که در این نشست بیان کردم، شاید بگوییم این در شرایط بحرانی مصر است که هنوز مالک اشتر به مصر نرفته است، حضرت میفرمایند واستعن بالله و بعد توصیههای بعدی خود را میکنند.
روایت دیگری نیز وجود دارد که حضرت امام صادق(ع) در پاسخ به یکی از اصحاب خود به نرمش و شدت عمل توصیه میکند، بنابراین این روایتی که محور بحث قرار داده شده، به خاطر ظرافتهای آن است، بررسی سندی، روایی و جهتی روی این روایت انجام دادهام و به نظر منحصر به وضعیت بحرانی نیست.
دلیل انتخاب عنوان کریمانه برای این بحث، خود روایت و کلام حضرت علی(ع) است، تمام شاخصهها از نامه 53 حضرت استخراج شده، امیرالمؤمنین(ع) به جناب مالک اشتر میفرمایند کسی را برای امور دفتری خود انتخاب کن که رفتارهای کریمانه تو او را مست نکند، به گونهای که در حضور جمعی با تو به مخالفت بپردازد، این یک نکته مدیریتی است که در حضور جمع با رییس خود مخالفت نکنید، این شاخصههایی که گفته شد مانند انتقاد پذیری و تفقد پذیری از جمله رفتارهای کریمانه است، به همین دلیل کریمانه گفته شد، وگرنه رفیقانه گفته میشد.
وجه دیگر انتخاب لفظ کریمانه برای عنوان بحث این بوده است که [رهبری کریمانه دارای اصول و مبانی است که در اینجا ذکر نشده است] شیوه رهبری کریمانه که مبتنی بر اصول و مبانی آن است، با انسان شناسی اسلام که برای انسان کرامت ذاتی قایل است تناسب دارد.
تفاوت شدت عمل برای کارگزاران معمولی و خاص
درباره شدت عمل در بین افراد خودی، آیه 21 سوره نمل وجود دارد که میفرماید؛ «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ» (چنانچه بدون عذر بی رخصت غایب شده) همانا او را به عذابی سخت معذب گردانم یا آنکه سرش از تن جدا کنم یا که (برای غیبتش) دلیلی روشن (و عذری صحیح) بیاورد.
برای شدت عمل، ویژگیهای متفاوتی ذکر شده است، یکی از ویژگیهای شدت عمل این است که برای افراد خاص، اشدّ است، حضرت برای یک کارگزار معمولی و کارمند جزئی هیچگاه شدت عمل نشان نمیدهد، اما در رابطه با برخی از کارگزاران خود مانند زیاد ابن أبیه میفرماید: « «و اني اقسم بالله قسما صادقا لئن بلغني انک خنت من فيء المسلمين شيئا صغيرا او کبيرا لا شدن عليک شده تدعک قليل الوفر، ثقيل الظهر، ضئيل الامر و السلام.» (صادقانه به خدا سوگند ياد ميکنم اگر گزارش رسد که از غنائم و بيتالمال مسلمين چيزي کم يا زياد به خيانت برداشتهاي، آن چنان بر تو سخت گيرم که در زندگي کم بهره، بینوا، حقير و ضعيف شوي والسلام). حضرت با افراد خاص اینگونه برخورد میکند.
در داستان حضرت سلیمان(ع) بایستی مورد خاص آن را شناسایی کرد که چگونه از این پیامبر الهی چنین برخورد شدیدی صادر شده است، از ظاهر این آیه نمیتوان چنین برداشت کرد که اگر در سازمان کسی خطای کوچکی مرتکب شود، نسبت به او برخورد شدید و غضبناکی صادر شود و مشخص می شود که هدهد حضرت سلیمان از جایگاه بسیار والایی برخوردار بوده است که شدت عمل او اشدّ است.
در پاسخ به نقدی در رابطه با سؤال تحقیقی این پژوهش باید گفت که سؤال تحقیقی ما این است که سبک رهبری در مدیریت اسلامی چگونه است؟ تحقیق اکتشافی است و قاعدتا نباید برای آن، فرضیه آورده شود، اما متأسفانه فرضیه مطالبه میشود و باید برای آن فرضیهای نوشته شود، برای نوشتن فرضیه هم بایستی تحقیق کرد تا جایی که ابعادی مشخص میشود، به هر جهت اگر این فرضیه نوشته نشده بود، این اشکال نیز وارد نمیشد.
گفتنی است، پیش تر بخش نخست این گزارش با عنوان « گزارش تفصیلی کرسی "رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی"» در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا منتشر شده است./876/ز503/س
خبرنگار: مهدی شاهی